شارژر همراه همه کاره
شـارژر همراه هـمـه کاره شـارژر موبایل با باتری قلمی مـجـهــز بــودن بــه چـراغ قــوه و همچنین شارژ کردن باطری قلمی مـناسب جـهت مـسافرت ها گردش ها و تفریحاتی که امکان دسترسی به برق نیست ...
این محصول به علت دارا بودن کانکتورهای مختلف ( ۷ اتصال دهنده ) نیاز به حمل شارژرهای متعدد و حجیم  را بر طرف می کند این محصول به طور خـودکار زمانی کـه به دسـتـگاه متصل می شود شروع به کار کرده و عملیات شارژ کردن را انـجام می دهـد.

روش خرید : برای خرید پس از کلیک روی دکمه زیر و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول مورد نظر را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه زیر کلیک کنید.
قیمت فقط : 11,000تومانخرید پستی شارژر همراه همه کاره



قلم خش گیر ماشین
قلم خش گیر ماشین فیکس ایت پرو، با کاربردی فوق العاده آسان، سریع و معجزه آسا. فقط در عرض چند ثانیه تمام خش های اتومبیل خود را از بین ببرید به طوری که خودتان هم باورتان نخواهد شد! پدیده سال 2012 و برنده چندین جایزه بین الملی در زمینه لوازم جانبی اتومبیل ...
اگر تفاوت سطح محل خط با کشیدن ناخن قابل تمایز نباشد خط با قلم Fix It Pro و بدون نقاشی و صافکاری برطرف خواهد شد. "فیکس ایت پرو" جدیدترین نسل قلم خش گیر با محلول تثبیت کننده مقاوم در برابر شستشو می باشد که ماندگاری طولانی آن حتی در زمان کارواش و شستشو باعث شده است که این محصول در اروپا و آمریکا به یکی از پر فروش ترین و محبوب ترین لوازم جانبی اتومبیل تبدیل شود.
Fix It Pro که به صورت پکیج اورجینال همراه با 2 عدد قلم یدک عرضه می شود برای تمامی اتومیبل ها با هر رنگی (متالیک و غیر متالیک) قابل استفاده می باشد و بعد از استفاده آن به هیج عنوان در اتومبیل شما اثری از خط و خش باقی نخواهد ماند.


روش خرید : برای خرید پس از کلیک روی دکمه زیر و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول مورد نظر را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه زیر کلیک کنید.

قیمت فقط : 16,000تومانخرید پستی قلم خش گیر ماشین

قالب شماره 6

دانلود ادامه مطلب...

ادامه مطلب

قالب شماره یک نوین تم

دانلود ادامه مطلب...

ادامه مطلب

مولانا عبدالحمید، در سال 1326 در روستای "گلوگاه" واقع در غرب شهرستان زاهدان در خانواده ای متدین دیده به جهان گشود. پدر و مادر وی انسانهایی صالح بودند که به اوصافی همچون تقوا، قناعت و عبادت متصف بودند. نماز سحر و روزه سه روز در هر ماه از آنان فوت نمی شد.
ایشان علوم ابتدایی را در شهر زاهدان فرا گرفت، اما با توجه به اینکه در آن دوران شهرستان زاهدان فاقد مدارس دینی بود، مولانا برای ادامه تحصیل به پاکستان رفته و در مدرسه دینی "دارالهدی" در ایالت "سند" ثبت نام کرد و از محضر بزرگان این ایالت کسب فیض نمود. بعد از مدتی راهی ایالت "پنجاب"، منطقه "بهاول پور" شد و از محضر مولانا "عبدالله درخواستی"، رئیس جمعیت علمای اسلام و دیگر اساتید آنجا استفاده نمود. پس از مدتی به حوزه علمیه "بدرالعلوم رحیم یارخان" رفته و علوم تفسیر و حدیث را از محضر شیخ التفسیر مولانا "عبدالغنی جاجروی"- رحمه الله- فرا گرفت، شیخ التفسیر نیز با ایشان بسیار محبت داشته و به او اعتماد کامل داشت.
مولانا عبدالحمید در سال 1349هـ.ش از حوزه علمیه "بدرالعلوم رحیم یارخان" فارغ التحصیل شد و پس از فراغت به زاهدان بازگشت. در زاهدان با مولانا عبدالعزیز- رحمه الله- ارتباط برقرار کرد. مولانا عبدالعزیز از علمای بزرگ منطقه به شمار می رفت و در مجلس علما و مجاهدانی همچون "مولانا مفتی کفایت الله دهلوی"، "مولانا حسین احمد مدنی"، و "مولانا قاری محمد طیب قاسمی" زانوی تلمذ زده و از محضر آنان کسب فیض نموده بود.
فارغ التحصیلی مولانا عبدالحمید مقارن بود با سال تاسیس حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان توسط مولانا عبدالعزیز- رحمه الله-. لذا مولانا عبدالحمید نیز در این حوزه مشغول تدریس شد. نبوغ، لیاقت و دیگر ویژگیها و صلاحیتهای موجود در ایشان، مولانا عبدالعزیز را بر آن داشت تا مولانا عبدالحمید را به عنوان نماینده خود در امور اجتماعی و مسئول داخلی دارالعلوم انتخاب نماید.
پس از رحلت مولانا عبدالعزیز- رحمه الله- در سال 1408هـ.ق، مسئولیت دارالعلوم زاهدان و امامت جمعه این شهر بر دوش مولانا عبدالحمید افتاد.
مولانا عبدالعزیز، که در حقیقت ایشان را می توان به عنوان یک مجدد و مصلح در تاریخ بلوچستان یاد کرد، در دوران فعالیت خود اصلاحات اساسی و بزرگی را به جای گذاشت، اما پیک اجل به ایشان مهلت نداد که این اصلاحات را به پایه تکمیل برساند، لذا پس از وفات ایشان هنوز منطقه با مشکلات زیادی مواجه بود، که مولانا عبدالحمید با استعانت از الله تعالی توانست بر تمام این مشکلات و بحرانها فائق آید. اخلاص، فراست، نبوغ و توانایی‏های مدیریتی ایشان در زمینه های مختلف، موجب شد تا تودۀ جامعه اهل سنت ایران، اعم از علما، اندیشمندان و... به ایشان اعتماد کنند.
مولانا عبدالحمید پس از ملاحظه معضلات و مفاسد اجتماعی جامعه و عقب ماندگی‏های فرهنگی و علمی و ضعفهای شدید ایمانی و خلأ بزرگ اصلاحی در جامعه، به احیای نیروهای ایمانی و شعور دینی پرداخت. ایشان با تشخیص این مهم که پرداختن به مسائل اختلافی (مذهبی- فقهی- فکری و...) نه تنها دردی را دوا نخواهد کرد، بلکه جراحتی بر زخمهای کهنه امت می افزاید و راه رسیدن به هدف را، که همان اصلاح جامعه و وحدت جهان اسلام است، دشوار و حتی ناممکن می سازد، لذا به بیداری وجدانها و استعدادهای نهفته جامعه، ایجاد فضای وحدت و اخوت در بین اقشار مختلف جامعه و هدایت و اصلاح جامعه مبادرت ورزید.
مبنای تفکر و اندیشه مولانا عبدالحمید بر این است که برای رسیدن به هدف باید آرامش و امنیت بر جامعه حاکم باشد، باید در محیطی مسالمت آمیز و با سکون به دعوت و بیدارگری پرداخت تا حس دینی تحریک شود و همگان به معارف اسلامی و ارزشهای دینی دست یافته و از خرافات و بدعات و رسومات جاهلی نجات پیدا کنند.
این تفکر وسیع در کنار اشکهای سحرگاهی و گریه های نیمه شبی همراه با اخلاص و پشتکار و از خودگذشتگی ایشان تا کنون نتایج بسیار مثبت و مفیدی را در پی داشته است.
مولانا عبدالحمید اکنون به عنوان یک مرجع دینی، اندیشمند عرصه اجتماعی و صاحب نظر مسایل فکری و سیاسی مشغول فعالیت است. همه روزه دهها تن از افراد و گروهها با مشکلات و نیازهای متعدد به ایشان مراجعه کرده و مسایل و مشکلات خود را مطرح می نمایند. ایشان نیز با کمال گشاده رویی و مهارت خدادادی، بدون هیچگونه احساس خستگی و کسالت، به حل و فصل مشکلات مراجعین می پردازد.
حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان و مسجد جامع مکی در نتیجه فعالیت و زحمات مولانا عبدالحمید شاهد شکوفایی و گسترش کمی و کیفی بسیار زیادی بوده و هست؛ افزایش تعداد طلاب و نیز مکاتب تحت نظارت دارالعلوم زاهدان و توسعه چشمگیر مسجد جامع مکی، این دو مرکز دینی و علمی را در شمار بزرگترین مساجد و مراکز علمی و دینی اهل سنت ایران قرار داده است.
حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان با مدیریت مدبّرانه مولانا عبدالحمید علاوه بر تعلیم و تربیت حدود دو هزار طلبه (برادر و خواهر)، نقش بسیار مفید و مهمی را در ایجاد بیداری دینی و اجتماعی و ارتقای سطح دینی و فرهنگی جامعه اهل سنت ایفا می نماید.
مراسم نماز جمعه در مسجد جامع مکی زاهدان به امامت مولانا عبدالحمید نیز یکی از باشکوهترین مراسم‏های نماز جمعه اهل سنت ایران به شمار رفته و منبر نماز جمعه این مسجد، یکی از منابری است که مطالبات قانونی جامعه اهل سنت ایران از آن مطرح می شود.
اما خصوصیت بارز مولانا عبدالحمید، مطرح کردن مطالبات اهل سنت ایران و پیگیری آنها از مجرای قانونی و منطقی است؛ ایشان در مناسبت‏های مختلف، ضمن انتقاد از اعمال هر گونه تبعیض مذهبی، قومی و نژادی و ایجاد اختلاف بین پیروان مذاهب و اقوام،  و دعوت همگان به وحدت و اخوت، مطالبات و خواسته های جامعه اهل سنت ایران را در مراسم نماز جمعه و عیدین و دیگر مناسبتها و موقعیتهای مناسب مطرح می نماید.
نکته قابل توجه دیگر اینکه؛ دایرۀ تفکر، اندیشه و فعالیت مولانا عبدالحمید فقط در چارچوب حوزه و تدریس علوم دینی منحصر نمی شود، بلکه ایشان همواره به اهمیت ارتباط بین حوزه و دانشگاه تاکید کرده، همگان را به فراگیری علوم دانشگاهی و رسیدن به مدارج عالی علم روز توصیه می نماید. تاسیس دفتر امور دانشجویی در حوزه علمیه زاهدان و تهیه خوابگاه دانشجویی تحت نظارت حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان و برگزاری جلسات اصلاحی و تربیتی برای قشر دانشجو و تحصیلکردۀ جامعه، گواه صادقی است بر اهتمام ایشان به این موضوع مهم.

دیدگاهها، باورها و فعالیتهای مولانا عبدالحمید در عرصه های مختلف را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
1ـ مولانا عبدالحمید فردی متعادل و مخالف افراط و تفریط است. وی با این باور که اسلام دین اعتدال و میانه روی است، همواره بر اعتدال در تمامی امور تاکید دارد.
2ـ مولانا عبدالحمید منادی وحدت امت اسلامی، مخصوصا وحدت شیعه و سنی- که دو فرقه بزرگ اسلامی هستند- بوده، وحدت و انسجام را مایه پیروزی می داند، اما همواره بر این نکته تاکید دارد که وحدت و انسجام از راه برگزاری کنفرانس و تشکیل مجامع تقریب و... حاصل نمی شود، بلکه تنها راه رسیدن به وحدت، اجرای عدالت بین اقوام و مذاهب، داشتن نگاه یکسان به همه و اجرای قانون به صورت مساوی است.
3ـ ایشان همواره بر این نکته تاکید دارد که با تفرقه و اختلاف و براندازی مخالف است و بر تمامیت و استقلال ارضی کشور تاکید دارد. وی خیرخواه ملت و نظام بوده و تمام سخنانی که می گوید از روی دلسوزی است.
4ـ مولانا عبدالحمید همواره تاکید دارد که مذاهب و تفکرات اسلامی، به جای رقابت، رفاقت را اختیار کرده و ضمن پرهیز از اختلاف، با سعه صدر و دوراندیشی در کنار یکدیگر فعالیت نمایند.
5ـ مولانا عبدالحمید معتقد است کسی که حق انتخاب مسئولین را دارد، حق انتقاد را نیز دارد و نباید جلوی انتقاد سازنده گرفته شود و جوّ اختناق بوجود آید.
6ـ ایشان مخالف هر گونه قیام مسلحانه برای گرفتن حق است، بلکه معتقد است، حقوق اهل سنت باید از راههای سالم و قانونی مطالبه شود، اگر این راه نتیجه بخش نبود، مطالبات از مجاری بین المللی پیگیری شوند.
7ـ مولانا عبدالحمید بر این باور است که هیچ نظامی در دنیا با تکیه بر قدرت نیروهای مسلح و سرکوب و فشار باقی نمانده است، بلکه تنها رمز بقای هر حکومتی، اجرای عدالت، دادن آزادیهای مشروع و قانونی، شنیدن حرف مخالفان و دگراندیشان و ایجاد فضای گفتمان در جامعه است.
8ـ ایشان بر این نکته تاکید دارد که اهل سنت ایران، ایرانی اند و هیچکس از آنها ایرانی تر نیست، لذا نباید شهروند درجه 2 و3 قرار گرفته و با آنها مانند بیگانگان رفتار شود؛ باید تمامی حقوق آنها، از جمله آزادی مذهبی، رعایت شود؛ در واگذاری مسئولیتها و مناصب و استخدامها مشارکت داشته باشند، زیرا جامعه اهل سنت ایران خواهان عزت بوده و می خواهند در سازندگی کشورشان سهیم باشند و از سرزمین خودشان دفاع نمایند.
9ـ اهل سنت ایران باید طبق تصریح قانون اساسی در تعلیم و تربیت فرزندان، برگزاری نمازهای عیدین و جمعه و برگزاری سایرمراسم دینی و مذهبی، حتی در مراکز نظامی، فرهنگی و اداری و کلان شهرهایی که اهل سنت در اقلیت هستند، از آزادی کامل برخوردار باشند تا بتوانند با فکر راحت و امنیت کامل الله را بندگی کنند و هیچکس حق دخالت در امور مذهبی را نداشته باشد و حکومت مانع دخالت افراد و نهادها در مدارس دینی و امور مساجد شود.
10ـ ایشان معتقد است، باید تمام آزادیهای قانونی از قبیل تشکیل احزاب، آزادی بیان و قلم و سایر فعالیتهای مدنی مراعات شود؛ رسانه ها و مطبوعات مختلف به طور آزادانه فعالیت کنند؛ جوّ گفتمان و انتقاد سازنده حاکم باشد؛ و روزنامه نگاران در روزنامه ها و نشریات، ضمن اجتناب از تهمت و افترا و دروغ، با آزادی کامل حقایق را بازگو نمایند؛ در کشور دموکراسی اسلامی حاکم باشد، زیرا تمام این موارد برای وحدت و امنیت ملی و برای بقای نظام لازم و ضروری است.
11- ایشان معتقد است باید همه شهروندان ایرانی از آزادی های مذهبی و شهروندی کامل برخوردار باشند و نباید اقلیتهایی مثل دراویش و همچنین دیگر اقلیتهای دینی و مذهبی کشور در تنگنا قرار داده شوند.      
12ـ ایشان معتقد است که نظام و انقلاب مربوط به همه ملت است، توده ملت به جمهوری اسلامی رأی داده اند و همه آنها برای انقلاب زحمت کشیده اند، لذا نباید این انقلاب در تصرف یک جناح و گروه خاص قرار داشته باشد.
13ـ مولانا عبدالحمید، گرچه با جناح و حزب خاصی وابسته نیست، اما معتقد است که تنها راه برون رفت از چالشهای موجود، آشتی ملی، آزادی زندانیان سیاسی، توجه جدی به خواسته ها و مطالبان به حق و قانونی ملت ایران، برقراری انتخابات سالم و آزاد و ایجاد تغییرات جدی در بسیاری از سیاستهای جاری و موجود کشور است.
14ـ ایشان دستیابی به فناوری هسته ای، برای مقاصد صلح آمیز، را حق مسلّم ملت ایران می داند. معتقد است ملت ایران به هیچ وجه استعمارگر و متجاوز نبوده و هیچ نیازی به سلاح هسته ای ندارد، اما بر این موضوع تاکید دارد که برای برون رفت از فشارهای سنگین بین المللی، باید به منظور مذاکره صادقانه طرفین، راه بازرسان بین المللی آژانس هسته ای باز شده و نیز بازرسان بین المللی حقوق بشر اجازه ورود به کشور و تهیه گزارش از وضعیت موجود را داشته باشند تا اعتماد بین المللی حاصل شود.

واحد فرهنگی دفتر امام جمعه اهل سنت زاهدان

آغاز ماجرای دادشاه

 

دادشاه پيش از ماجرا

چون مدت زمان طولانی از ماجزای دادشاه نمی گذرد هنوز می توان افرادی از نزديکان و آشنايان مخالفين وموافقين وی را يافت وبا آنها گفتگوکرد بنابراين آگاهی يافتن از اوايل زندگی دادشاه يعنی ايام کودکی نوجوانی و جوانی او تا پيش از شروع ماجرایش چندان مشکل نخواهد بود.برخی از معاصرين دادشاه چنين می گويند:بلوچهای سفيدکوه افرادی ورزيده  سلحشور وجنگجو بودند که وابسته به حکومت محلی بنت بوده  درحقيقت ابزار قدرت نظامی حکام بنتی به شمار می رفتند .کمال از سران عشايرسفيدکوه که از (بن سرخ)تا(تک کوه)تحت نظارتش بود .او وافرادطايفه اش در خدمت اسللام خان و سپس پسرش ايوب حان قرارداشتند واز طريق دامداری کشاورزی روزگار می گذراندند.وضع وی نسبت به ديگران بهتر بود در تاييداين گفته همان بس که حددود6الی 7چشمه سارآباد داشت که درآنها درختان مِوه ديگر محصولات کشاورزی موردنيازش را به عمل می آورد.همسزاولش بی بی خاتون ازکدخداهی کل بگا بود که از ذات های بالای  سلسلهمراتب اجتماعی بلوچستان محسوب می شدند.حاصل اين زندگی سه پسرويک دختر .پسرانشاحمدشاه دادشاه ومحمدشاه و دخترش ماه خاتون نام داشت .دادشاه در سال1297ه.ش به دنيا آمد.. براساس روايات محلی درشنبه شب و شانزدهم برج عقرب منولدشده است پس (شنبه وشانزدهی)بوده يعنی طبق اعتقادات مردم محل هر کس در چنين شبی به بيايد سرنوشتش از دوحال خارج نيست يابخت واقبال يارش خواهد وياگرفتارسرنوشت بدگرديده واز اين بد اقبالی خود واطرافيانش به فلاکت وحقارت خواهند افتاد.به هرصورت دوران کودکی و نوجوانی دادشاه درسفيدکوه سپری شد وی تجارب فراوانی به دست آورده بود.تجارتی که دردامان طبيغت ناسازگار کوهستان ودرجدال با سختيهای آن شکل گرفته بود .دادشاه فردی کوهنورد وپرطاقت بودکه کمتر  جوانی به سن وسال اوازچنان ورزيدگی  بر خورداربود .درتيراندازی چنان مهارتی به دستآوردکه زبانزده خاص وعام شد.کار وتلاش رااز ايام کودکی تجربه کرد.به پدروبرادرش احمدشاه دردامداری وکشاورزی کمک می کرد.گاهی هم به اتفاق احمدشاه به آن سوی خليج مسافرت می کرد بيشتر اوقات مقصدشان عمان وبه اصطلاح خودشان مشکت(مسقط)به منظورخريدوفروش بود.گاهی ضرورت ايجاب می کردکه دادشاه که چنين ورزيده وقابل شده بود.به اتفاق سايراقوامش درخدمت حکومت محلی بنت قراربگيرد.همواره ارتباطی نزديک با ايوب خان شيرانی داشت.دادشاه درسفيدکوه ازدواج کردنورخاتون دختر پيرداد را که از نزديکانش بود به عقد او درآوردند زن دختربچه ای کم سن وسال بود.دادشاه در کنار طايفه اش درکمال آرامش زندگی می کرد ازشادی آنان شاد و از غمشان متاثر می شد.دادشاه به مانند همه عشايربلوچ خوبی ملايم وصداقتی بی نظيرداشت.به طورکلی آدمی صادق وساده بود به دور از هر گونه حيله ومکر من پيرمردانی راديدم وپای صحبتشان نشستم که گفتند:دادشاه قبل از ياغيگری فرقی با ديگران نداشت.فقط ورزيده تراز ساير همسن وسالانش بود درسيمای وی چيزی که نشان دهد روزی ازاشرار و ياغيان خواهد شد مشاهده نمی شد.آنانروزهايی رابه ياد میآوردند که دادشاه بی سر وصدا در کنارشان می زيست با آنها کارمی کرد وبه آنها کمک می کرد و ازآنها کمک می گرفت نه پرخاشگر بود و نه جانب ونه زورگر.چنانکه می دانيم بلوچ شخصيتی جدای از طايفه اش ندارد.زندگيش هستی اش خوشنامی وبدنامی اش همه وهمه در درجه اول منعکس در شناسنامه طايفه او است.دادشاه نيزدرمورد مسائلی که برای اودر حقيقت برای طايفه اش پيش می آمد.نمی توانست بی تفاوت باشد .از اين گذشته پدزش بزرگ طايفه تود همچنين خود وبرادرانش جوانانی شجاع ودلير بودند.بنابراين طايفه هم به نسبت ديگران از آنها انتظار بيشتری داشت.شرايطی پيش آمد که دادشاه را وادار به موضعگيری نمود.واين شرايط از دادشاه شخصيتی پديد آورد که تاکنون نامش در بين دوست و دشمن خاص و عام و حتی درجوامع گوناگون تکرارمی شود.درباره اش داستانهايی ساخته اند وخواهند ساخت نوشته اند ومی نويسند شعرها سروده اند ومی سرايند افسانه ها وضرب المثل ها گفته اند و می گويند.

 

 

                                                                                                                                                    دادشاه و خوانين

لميتون در اين باره می نويسد (از1941م/1320ش.تمايل کلی خوانين وعشاير براين بوده است که برقدرت خودبيفزايند درپاره ای ازنواحی دولت ناچارشده است که برعکس سياست رضاشاه رفتار کند واستقرارونظم وامن عمومی را به خانها بسپارد.

به طورکلی از اين پس  در صحنه سياسی بلوچستان خوانين وسرداران به دو اتحاد وابسته اند.اهميت اين دواتحاديه از نظر ما تاثيری است که خوانين وسرداران وابسته به اين اتحادها درمسائل سياسی و اجتماعی بلوچستان می گذراند.اختلاف و درگيری همين افراد است که سرانجام منجر به اوج ماجرای دادشاه می شود.اين دواتحاديه عبارتنداز:1-لاشاری ها ومبارکی ها ونيزريگی هاتاسال1330که برجسته ترين نمايندگان و سران اين دسته عبارتنداز:ميرهوتی خان لاشاری وپسرش مهيم خان عيسی خان مبارکی واسلام خان وهمچنين سردارعبدوخان وپسرانش سرگردخدادادخان مرادخان وهوشنگ خان ريگی .2-دومين اتحاديه متشکل از سران طوايف بارکزهی  سعيدی(بليده ای)سردارزهی شيرانی وريگی ها بعداز1330ش.بود.ازمشهورترينافراداين گروهمحمدعمرخان بارکزهی فرزنددوست محمدخان وبعدازمرگ وی پسرش بهمن خان بارکزهی سردارکريم بخش سعيدی علی خان شيرانی عبدی يوسف ومولادادسردارزهی رامی توان نام برد.

ايندواتحاديه به هنگام طغيان دادشاه همچنان به صف آرايی درمقابل يکيگرمشغول بودند.هرکدام به دنبال فرصت مناسبی بودندتابه حريف ضربه بزنندومنافع  طرف مقابل رابه خطربيندازند چون دادشاه بر عليه شيرانی ها برخاسته بود اتحادش با مخالفان شيرانی هابخصوص رقبتای قديمی علی خان قابل پيش بينی بود.خوانين لاشاری منتظرچنين فرصتی بودند وحالاکه دادشاه شرايط مناسب رابوجودآورده بود نيازبهفکرکردن نبودوبايد بدون درنگ با ار متحد می شدند.باطد زيربازوی اوراگرفت و به اوتوان مقابله با علی خان راداد وبه اين ترتيب به تسويه حساب باعلی خان پرداخت.عمده اختلافاتی که بين لاشاری هاوشيرانی ها وهمچنين ديگرخوانين گروه مخالف وجود داشت به شرح زير بود:

1-خوانين لاشاری ازنظرتاريخی قدمتی طولانی تربرای حکومت خودقائل بودند بنابراين نسبت به ساير قدرتهای محلی خود را با سابقه ترواصيل تر می دانستند.زيراساير خاندانهای حکومتگرنسبت به آنها نوپا بودند.شيرانی ها مهاجرانی بودند که با انهدام قدرت ملک ها مطرح شدند.

2-يعنی مساله حکومت محلی دربنت که پيش ازقدرت يابی اسلام خان شيرانی لاشاريهاازطرف دولت قاجاريه درآنحاحکومت می کردند ولی باشکست فدرت مهيم خان پدرميرهوتی خان لاشاری به دست اسلام خان که درطی آن دوتن ازبرادران خان لاشاری نيزکشته شدند.در نتيجه کينه عميقی بين شيرانی ها ولاشاری هابوجودآمدوميرهوتی خان منتظر فرصت بود تا اين شکست را به هر نحو ممکن تلافی کند.3-وضعيت حکومت محلی در فنوج سومطن عامل اختلاف لاشاری ها باشيرانی ها بود.

4-موردديگری که به تشديد اختلافات افزود دخالت علی خان نقدی در حوزه حکومت ده رامک بود که توسط اعظم خان شيرانی داماد ميرهوتی خان اداره می شد کار به جايی رسيده بود که علی خان به

 

زورماليات اين منطقه را اخذ می کرد.بنابراين ميرهوتی خان وظيفه خود می دانست که از دامادش در مقابل علی خان پشتيبانی کند.

5-مساله هيجان از موارد ديگری بودکه باعث رشد اختلافات خوانين گشت.

6-از مسائل مهم ديگری که وجودداشت خطراحيای قدرت خاندان بارکزهی بود.

 

ريشه ها و بهانه های ماجرا

حاج شکر مدعی شد چند درخت نخل متعلق به دادشاه را کند وبه دور انداخت وبه جای آنها چنداصله نخل ديگر کاشت.دادشاه مطلع شد واين باراودرختان حاج شکر را از زمين در آورد.درگيری وبگومگوی لفظی بوجود آمد کمال پادرميانی کرد وسوتفاهم خاتمه يافت.

ولی عبدالنبی دست بردار نبود ديگربارنزد حاج شکدرفته گفت:بلوچ ساده لوح مگرتويکی ازکماشهای(ريش سفيدان)سفيدکوه نيستی؟مگرتوسمت پدری بردادشاه نداشتی که اواين چنين بی احترامی نسبت به تو رواداشت وتو به جای تلافی به سادگی از حق خودت گذشتی درصورتی که آبرووحيثيت تو درسراسرسفيدکوه لکه دار شده است.بايدازفرصت استفاده کردوآبرويش رابه بادداد دادشاه بلوچ است.بلوچی متعصعب که به تفنگش عشق می ورزد. بنابراين برادرزاده اتلالک را مامور کن تا تفنگ دادشاه راربوده ونزد ما بياورد.حاج شکر موافقت می کند ولالک را که نوجوانی بيش نبود مامور اين کار کرد.اتفاقا دادشاه آن شب درخانه اش بود.لالک داخل لوگ رفته ودستش را بسوی تفنگ دراز می کند.ولی ازبخت بداوبجای تفنگ دستش به پاي دادشاه بر می خورد دادشاه بيدار می شودبه گمانش جانوری است موذی که  قصدنيش زدن دارد چونچندشب پيش درآنجايعنی کلاموران ماريکی ازاهالی  راگزيده بودواکنون ترس دادشاه بی موردنبود.همسرش را بيدار کرده تاآتش روشن کند ناگهان متوجه می شود که درميان گوسفندان داخل لوگ  کسی مخفی  شده است  به طرفش می رود واو را می شناسد.گلويش رامی فشارد ومی پرسدکه اين وقت شب اينجا چه می کنی ؟جواب می شنود که من راحاج شکروعبدالغنی فرستاده اند که اسلحه ات را برايشان ببرم تا بدنامت کنند.ذن های (هلک)مداخله می کنندولالک را از چننگش در می آورند..

فردای آن شب عبدالنبی وحاج شکرازترس اينکه مبادادادشاه ازآنان انتقام بگيرد درصددبرآمدند تاخود رابی گناه قلمدادکنندپس شايعه کردندکه مالالک رابه خانه دادشاه نفرستاده ايم واين داستانی است که دادشاه ساخته ودرواقع لالک باهمسردادشاه رابطه داشته است.

دادشاه اين راشنيد تهمت ناموسی به يک بلوچ که هرگزآن راتحمل نمی کند هرچند روزی ثابت شود که تهمت وافترايیساحته وپرداخته دشمنان وحسودان بوده است.سريعترين راه چاره زن رابايد کشت؟

هرچندکه بی گناهی اومشخص ومعلوم است.اوهرگزبه شوهرش خيانت نکرده است ولی بايدقربانی آبرو و حيثيت طاطفه شود تا دشمنان سواستفاده نکنند وطايفه را تاابد سرکوفت نزنند بنابراين دادشاه همان روز زنش را کشت وجسد او را دفن کرد.

 

آغاز انتقامجويی

دادشاه که در کوههای لاشار بسر می برد به چند منظور قصدسفربه مسقط درآنسوی آبهای دريای عمان رانمود.اولين هدفش کشتن لالک همان جوانی بود که متهم به داشتن ارتباط با همسرششده بود.وبه عمان گريخته وهدف ديگرش تهيه و تدارک مهمات بود.

دادشاه به اتفاق محمدشاه وجلالشاه تقريبا6ماه درعمان ماندند.پس ازمدتهاتلاش موفق شد محل لالک را شناسايی کند.اوباحسينک نام ازدرزادگان دهان نزدشيوخ عرب کار می کردند.سرانجام يک شب دادشاه

 

لالک راغافلگيرکرده به قتل می رساند.

 

تشکيل دسته همکار

 

به طورکلی از آغازتاپايان ماجرای دادشاه تعداد افرادش هيچکاه از سی ونه وبه روايتی چهل تن تجاوز نکرد.دادشاه از نظر شرايط سنی اکثرا جوان بودند وشدل معروف به وشک فرزندجلالشاه با13سال سن کوچکترين وچوتا معروف به غلامک با55سال مسن ترطن عضو دسته بودند.

اکثر اين افراد با اسلحه خودشان در خدمت دادشاه بودند وتا حدامکان تمامی مخارج راشخصا به عهده می گرفتند.تجهيزات نظاميشان منحصر به تفنگ از انواع سرپر پنج تيرآلمانی يابلژيکی گئورکی ورندل ده تيرانگليسی برنو مکنز وماننداينها بود.از نظرپوشش ظاهری ملبس به لباس بلوچی يعنی شلوارگشاد و پرچين وپيراهن گشادتابالای زانو ودارای لانکی ياچپيه بودند.کفش آنها بافته از ليف خرمای وحشی (پيش)وپورک معروف به سواس بود.

درخارج از ايران وبخصوص دربلوچستان پاکستان عده ای از سرداران و کدخداهای منطقه اپسی ک هن مانندکدخداچاکر کدخدايوسف وديگران نيز به دادشاه کمک می کردند.با اوج حرکت دادشاه در سال1336يعنی بعد از کشته شدن امريکاييهاکه ماجرای ابعاد بين المللی به خود گرفت.علاوه بر نيروهای فوق افراد جمعی هنگ مستقل زاهدان گروهان چاه بهار سرباز و نيکشهر وهمچنين افراد هنگ مستقل ژاندارمری بجنورد وافراد ژاندارم ديگری ازساير نقاط کشوربه تعقيب کنندگان دادشاه پيوستند.

 

تلاش دادشاه برای نزديک شدن به دولت

دادشاه نزد زمان خان می رود سردار می گويدبايدبه کرمان بروم وخواسته  ی شما رابامامورين دولت مطرح کنم وبه آنجا می رود وبا مقامات کشوری صحبت می کند اما مقامات دولتی با تامين دادشاه مخالفت می کنند و سپس دادشاه نا اميد وبه کوههای آزباگ می رود.

 

مرگ علی خان نقدی ذ

 

درسال 1334علی خان شيرانی  دشمن اصلی دادشاه بر اثر رعد وبرق به اصطلاح مردم(بير)فرقش شکافته شد.

سفر شاه به ايرانشهردر دی ماه1335محمد رضاشاه به ايرانشهر آمد واقدامات ازپيش انجام شده فر ماندار ايرانشهر يعنی سردارعيسی خان مبارکی با همکاری سرلشکرکيکاووسی شکايت نامه ای نوشتند که درآن همدستی  عيسی خان و مهيم خان رابرای شاه توضيح دادندودرنتيجه شاه از اين دو نفر سوالاتی درباره ی دادشاه از آنها پرسيدودستور فوری برای  خاتمه ماجرای داد شاه صادر کرد.

کشتن ماموريت اصل چهاردرروز چهارم فروردين 1336دو تن ايرانی  ودو تن تبعه ی امريکادر جنوب بلوچستان به قتل رسيدند و زن همراه آنها ناپديد شد ومنابع دولت ايران اعلام کردند که قاتلين گروه دادشاه هستند.

 

درجستجو ی آنيتا

 

 

وشدل فرزند جلالشاه 45ساله خردسالترين چريک دادشاه گفته ((ابتدا آمريکاييها دادکريم را که جلوتر از ما بود ديده بودند به همين جهت اتومبيل هارا متوقف وشروع به تيراندازی  کردندولی ما که برتر بوديم همه را کشتيم.ووقتی که به طرف اتومبيلهارفتيم وبا کمال حيرت با زنی زخمی از ناحيه بازو برخورديم به دستور دادشاه اورا باخودمان برديم وچون نمی توانست هم  پای ما بيايد بنابراين دادشاه اورا بر گرداند.چند قدمی دور نشده بود که صدای تير به گوش رسيد وبه دنباتل آن صفروک از پشت سنگی بيرون آمد وفرياد کشيدکه من يک نفر افسر را کشتم دادشاه عصبانی شد وفرياد کشيد تو بی خود کردی  اويک زن بيش نبود چرا اورا کشتبی))؟

آغاز عمليات بی سابقه عليه دادشاه

 

چندنفر از مامورين سفارت واصل چهار ازجمله گری گوری به محل حادثه رفته ومقداری اسلحه ميان عشاير بلوچ برای همکاری باژاندارمری پخش شد سرانجام در فرور دين1336در گيری شديدی بين طرفين درنزديکی مرز پاکستان رخ داد در نتيجه پسر دادشاه به نام کمال کشته وچند نفر زخمی شدند.احمدشاه با زنان توسط مقامات پاکستانی دستگير وسپس تحويل دولت ايران گرديدند ودادشاه درروستايی در پاکستان به نام اپس کهن مخفی شدند

 

 

دادشاه در پاکستان يا ايران

 

تا پيش از دستگيری احمد شاه وتحويل آنها به مقامات ايرانی دادشاه ازدولت پاکستان اميدوار بوداما از اين پس نا اميد شد ودر خرداد1336به اِيران باز گشت وافرادش را به سه دسته چهار نفری برای آزار واذيت مخالفين ودشمنان محلی اش تقسيم نمود

 

پايان ماجرا دادشاه

 

 

به هر حال دولت به اين نتيجه رسيد که با عمليات نظامی نمی توان دادشاه را سرکوب کرد سپس مهيم در حصور همايونی سوگند ياد کرد که يا کشته خواهد شد يا دادشاه را مرده يا زنده دستگير خواهد کرد. مهيم خان با دادشاه تماس گرفته که من وزير کشور را می آورم تا با تو ملاقات کند دادشاه می پذيرد ودر منطقه هشت کو ه نقطه ای موسوم به((مدحی))ملاقات می کنند موسی خان برهانزهی وکريم خان مبارکی همراه مهيم خان بودند که دادشاه اعتراض می کند در اين روزمهيم خان قول می دهد که چند روز ديگر با احمدشاه برادر زندانی دادشاه برمی گردد در روز نوزدهم دی ماه سوبان يکی از چريکهای دادشاه  خبر می دهد فردا درزمين هارون واقع در هشت کوه برای ديدار با نماينده دولت واحمد شاه حاضر شود بعداز ضهربيستم دی ماه 1336دادشاه چند صد متر جلوتر از محل مورد نظر با اين همراهان قادرداد عثمان حسن مندا دوشک سوبان محمدشاه وکسورک موضع گرفته بودند ومهيم با اين همراهان محمد عمر کريم خان ويوسف خان وموسی خان وحسن وپسرش وميربيک وشهرضا واستوار يادگاری  وگروهبان محمودمحمودی به عنوان نماينده دولت در محل حاضر می شوند به محض بر خوردبا دادشاه مهيم متعجب وفريادمی زند:پسرکمال تو داماد هستی وما عروس ولی وعده ما اينجا نبود .دادشاه ازتپه پايين آمده وضمن سلام واحوال پرسی می گويد مير مواظب باش((کرباس راباابريشم عوض نکنی))احمدشاه کجاست؟مهيم چواب می دهد قدری کسالت داشت در آبگاه ماند.دادشاه گروهبان دروغين محمودی را سوی خود کشانده و می گويد سرهنگ گروگان من تا زمانی که برادرم را آزاد کنید.مهيم وهمراهانش هر چه التماس وزاری کردند بی فايده بود در همين حال موسی خان ميربل وبه روايتی مهيم خان به سوی دادشاه شليک  وکارش را يکسره می کند سپس چريکهای دادشاه به جزمحمدعمرخان ديگران را زخمی ومی کشند ودرهمين بين محمدشاه به سوی  جسد بی جان برادرش می رود تا او را از محل دور کند ولی به اشتباه رفيقانش هدف گلوله واقع وکشته می شود سرانجام اجساد شهرضاميربيک وحسن درآبگاه دفن شدند مهيم خان درهريدوک دفن شد وموسی کريمخان ويوسف خان دراسپکه روبروی پاسگاه دفن شدند جسد دادشاه وبراررش به ايرانشهر حمل و پس از انگشتنگاری توسط مامورين امريکايی در قبرستان عمومی اين شهربه همراه گروهبان محمودی به خاک سپرده شدند

پايان

 آهنگ جدید و زیبای امیر حسین مدرس و رضا عطاران به نام «خسته شدم»
ترانه : سارا موسوی - آهنگ و تنظیم : پالیز شامحمدی


آهنگ جدید امیر حسین مدرس و رضا عطاران به نام خسته شدم



Mp3 320

دانلود آهنگ

Mp3 128

دانلود آهنگ

آهنگ جدید و بسیار زیبای علی لهراسبی به نام «هنوز باهاتم»
ترانه : نوید محمودی - آهنگ و تنظیم : بابک مافی

علی لهراسبی به نام هنوز باهاتم



Mp3 320

دانلود آهنگ

Mp3 128

دانلود آهنگ

 

تصاویر بیشتر در ادامه مطلب...

ادامه مطلب

Opera Mini قدرتمندترین و محبوب ترین مرورگر تلفن های همراه می باشد که به شما اجازه می دهد برروی موبایل خود به صورت کامل به اینترنت دسترسی داشته باشید. این مرورگر تجربه ی یک وبگردی کامل و حرفه ای را در تلفن همراه به شما به ارمغان می آورد ، با دوستان خود در فیس بوک در تماس باشید ؛ به صورت مستقیم به گوگل دسترسی داشته باشید و … ..

ادامه مطلب

تمهای نوکیا سری 40 یکی از زیباترین تم ها در بین گوشی های نوکیا می باشد.این سری از گوشی های نوکیا که فاقد سیستم عامل بوده و تنها پلتفرم جاوا را پشتیبانی میکنند تم هایی با فرمت NTH را ساپورت میکنند.
این تم ها بسیار گرافیکی و زیبا هستند و نیازی به تعریف ندارد.تم هایی که امروز برای گوشی های Nokia s40 تدارک دیده ایم دارای ساعت و نمایشگر باطری و آنتن بسیار زیبا برروی دسکتاپ خود می باشد که تعداد این تم ها 60 عدد می باشد که با یکبار دانلود می توانید برای مدت ها تم گوشی خود را تعویض و از تنوع تم ها لذت ببرید.

ادامه مطلب

مجموعه تمهای نوکیای سری 40 که در تحت عنوان SGT در سایت یک موبایل منتشر شده اند.این پک در خود 25 عدد تم زیبا را جا داده است.که هرکدام از زیبایی خاصی برخوردار می باشند.
تم های نوکیای سری 40 جزو زیباترین تم های موجود و با کیفیت ترین تم ها در گوشی های نوکی می باشند اما در این پک سعد بر ان شده است تا تم های زیباتر گلچین شوند و برای دانلود قرار گیرند.برخی از تمهای این مجموعه دارای ساعت و انتن و دیگر امکانات فلش می باشند و از نظر تمسازی بسیار استاندارد هستند.

ادامه مطلب

تعداد صفحات : 33


 

سلام کودکی گره خورده

سرد چنان درد خماری

خمیازه هایی در ترانه های لنگستون هیوز

به چپ چپ

سر کوچه

یک بست

یک بسته

سیگار اشنو

بازهم رو راست نیستی لیلی

دیشب کجا مجنون را جا گذاشتی

با بطری عرق سگی ،سرگرم

عرق کردم سرا پا گوش

فصل خمیازه خزعبلات پای منقل

مجنون شیشه عمرش می کشد مست

من اینجا باله می رقصم بیدرد ، مرفه تر خرناس که می کشی

کودکی ام را به باد فراموشی می سپارم در اشعار کهنه امیلی

دیروز بهتر بود اگر نان و چای بود و قصه های مادرم

امروز ژامبون برادرم

افاده گا می کند و رژ و ریمل و

چسب مو

من امروز گم می شوم