شارژر همراه همه کاره
شـارژر همراه هـمـه کاره شـارژر موبایل با باتری قلمی مـجـهــز بــودن بــه چـراغ قــوه و همچنین شارژ کردن باطری قلمی مـناسب جـهت مـسافرت ها گردش ها و تفریحاتی که امکان دسترسی به برق نیست ...
این محصول به علت دارا بودن کانکتورهای مختلف ( ۷ اتصال دهنده ) نیاز به حمل شارژرهای متعدد و حجیم  را بر طرف می کند این محصول به طور خـودکار زمانی کـه به دسـتـگاه متصل می شود شروع به کار کرده و عملیات شارژ کردن را انـجام می دهـد.

روش خرید : برای خرید پس از کلیک روی دکمه زیر و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول مورد نظر را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه زیر کلیک کنید.
قیمت فقط : 11,000تومانخرید پستی شارژر همراه همه کاره



قلم خش گیر ماشین
قلم خش گیر ماشین فیکس ایت پرو، با کاربردی فوق العاده آسان، سریع و معجزه آسا. فقط در عرض چند ثانیه تمام خش های اتومبیل خود را از بین ببرید به طوری که خودتان هم باورتان نخواهد شد! پدیده سال 2012 و برنده چندین جایزه بین الملی در زمینه لوازم جانبی اتومبیل ...
اگر تفاوت سطح محل خط با کشیدن ناخن قابل تمایز نباشد خط با قلم Fix It Pro و بدون نقاشی و صافکاری برطرف خواهد شد. "فیکس ایت پرو" جدیدترین نسل قلم خش گیر با محلول تثبیت کننده مقاوم در برابر شستشو می باشد که ماندگاری طولانی آن حتی در زمان کارواش و شستشو باعث شده است که این محصول در اروپا و آمریکا به یکی از پر فروش ترین و محبوب ترین لوازم جانبی اتومبیل تبدیل شود.
Fix It Pro که به صورت پکیج اورجینال همراه با 2 عدد قلم یدک عرضه می شود برای تمامی اتومیبل ها با هر رنگی (متالیک و غیر متالیک) قابل استفاده می باشد و بعد از استفاده آن به هیج عنوان در اتومبیل شما اثری از خط و خش باقی نخواهد ماند.


روش خرید : برای خرید پس از کلیک روی دکمه زیر و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول مورد نظر را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه زیر کلیک کنید.

قیمت فقط : 16,000تومانخرید پستی قلم خش گیر ماشین

 سیدظهور شاه هاشمی 21 اِپریل سال 1926 مان گنجین گوادر بلوچستانا یك گران مهزبین و وانندهین هاندانیا وتی چم پچ كتنت آییا وتی بُنگیجی وانگ چه وتی آریپین پتا سید محمّد شاه هاشمی و گوادرے حكومتی وانگجاها چه در بُرتگت سید یك نامدارین لچه كاری و بلوچی زبانے مشهورین ندكار و زانتكاریا گون هور مان فارسی ، اِنگریزی ، عربی و اُردوا زانتكار اَت . سال 1949 رادیو پاكستان كراچیا بلوچ مراگشے كار مستر جوڑ بوت. سال 1969 دكتر هینز استراسر كه یك آلمانی زبانزانتی اَت آییَے دستبندیا سید پونا شهرا كه مان هندے تها انت شُت . اَودا یك دگه ٹوهین زبانزانت دكتر اِن اِن مشكلا گون دچار كپت اِی دویین زانتكارانی همراهیا آییا اوستا و هند و ایرانی زبان در بُرت انت همی زبانانی در بَرَگَے بركتا آییا بلوچی زبانا گون همی زبانان سیاديَیے سما كپت اشیَیے تها هچ شك نیست كه آ چه بُندرا یك مزنین زانتكار و اصیلین اِنسانی ات . آییا مَزنین جكانسریا رند بلوچی زبانے سیاهگَے اَڑ و جنجال گیش و گیوار كتگنت . همی ردا آییا یك كتابی (بلوچی سیاهگے راست نبیسگ ) نوشت . آییا دان ساهے گڈی ساهت و وقتان بزان 4مارس 1978 گون بلوچی زبانا همگرنچ اَت . ای ردا آییا 25 بی بهاهین وانگی مان لچه و رما نبشتگت . سیدے مزنین كار اِش انت كه آییَا جزء (عم)مان بلوچی زبانا ترینتگت و 26 سالا رند آییے هزمتانی كار پد و نتیجه بزان سید گنج اَولی بزانت بلد ( لغت نامه ) تیاركنگ بیت.سید وتی زندمانے تها نپس گیرین نادراهی و رنجے آماچ بوتگ بلے نادراهی سیدے كارانی دیم برگے هچ دیم دار نبوتگ واجها وتی زندمانے گیشترین بهر په بلوچیا ندر كُتگ په پٹ و پولا وبزانت بلدے گالانی چنگ و مچ كنگا آییا شاهگانین بلوچستانا سپر كُت. واجهے چاپ بیتگین لهتی وانگی (كتاب) اِش اَنت : اَنگرو تُرونگل . تِراپكنین تِرمپ، جز ء عم، بلوچی سیاهگے راست نبیسگ، سچكانین سسا، برتكگین بیر، سید گنج، سستگین دستونك، نازك .

 

دوشی هاوندءِ درءَ پریشتگاں زار جَتَگ

که ترسیں ترانگے‏ءَ واهگءِ امبار جتگ

یارُکءَ شال په بد زِردی یے جَوراں لَبّ اِت

شهریں پنجگورءُ کَےءَ تربتءِ بازار جتگ

نیادی اَنت لَجّ اگاں ، الّمءَ دلرنج نه بئِت

وتی باریگءَ شما گِس گِسءِ آوار جتگ

پُلّیں پردا ، پدءَ بے تانسریں زِندءِ بیگار،

ما وَ امروزءَ گِهیں واهگءِ بیگار جتگ

هارءُ هیروپ نه ملّ اَنت رگامی پَمّن

کَد گروکاں په گُلیں موسمءُ جوهار جتگ

اِے بدیں هار اِے بد جاوریں هیروپ گوزاِیت

انگریں ترونگلاں سد بر چشیں ٹاپار جَتگ

بے اُمیتیں سیدءِ اوست زبهریں روچءَ

لُنجءُ کتریں شپءِ انسرتگیں آوار جتگ

بمبئی – 17 آپریل 1969

سید ظهور شاه هاشمی او در ۲۱ آوریل ۱۹۲۷ در گوادر چشم به جهان گشود و در ۴ مارس ۱۹۷۸ در کراچی از دنیا رفت. اگر در آینه زبان و ادب بلوچی به زندگی سید هاشمی نظر بیاندازیم متوجه می شویم که از ۵۲ سال زندگی او ۲۵ سال را نمی توانیم در نظر بگیریم چرا که تا سن بیست و پنج سالگی او با کاروان زبان و ادب بلوچی همراه نیست. البته این بدان معنا نیست که تلاش و کوشش او در طول این مدت برای اقوام بیگانه بوده است. درد و رنجی که در میان قوم خود می دید همیشه سینه اش را می فشرد. محافل سیاسی و مردم گوادر تلاش و کوشش سید هاشمی را هیچگاه نمی نوانند از یاد ببرند. سید هاشمی در سال ۱۹۵۰ در سن ۲۵ سالگی اولین غزل خود را به تشویق شخصی به نام قاسم هوت به نام " ناگمانی چست بنت در کایت او بارگ منی" را سرود. سال ۱۹۵۰ گذشت و غزل سید هاشمی همین یک بود اما سید هاشمی از این به بعد است که در عرصه ادب بلوچی می تازد و قابل ستایش است. خداوند گاهی آنچنان انسانهای بزرگی پدید می آورد که توصیف و بیان بزرگی آنان بسیار دشوار است. خواننده اشعار سید هاشمی نمی داند کدام یک از آثار او را توصیف و ستایش کند. ساحل فکر در می نوردد و به اعماق خیال فرو می رود و جستجو می کند، در سرچشمه خیال خود چنین کلامی نمی بیند. “سید هاشمی یکی از آن انسان های بزرگی است که اگر خداوند زبان و ادب بلوچی نباشد, به حق ی توان او را ناخدای ادب بلوچی نام نهاد۔"(عابد آسکانی,بهارگاه) سید هاشمی در شعر بلوچی از نظر تکنیک، زبان و مثال تحولی عظیمی پدید آورده است. او در شعر خود از همه ی گویش های بلوچی استفاده نموده است. او در یافتن ضرب المثل های قدیمی و استفاده آنها تلاش زیادی داشته است. او کتاب شعر های زیادی نوشته است همچنین اولین رمان بلوچی "نازک" نیز دست سیدهاشمی را در کار می بینیم که غوث بخش صابر آن را به اردو ترجمه کرده اند. سیدهاشمی از ابتدا شاعری و غزل نویس بود که در اشعارش برای زنده نگه داشتن فرهنگ بلوج و پیشرفت زبان بلوچی تلاش بسیار نمود است. سید هاشمی در اشعار خود از کمله "هانل” بسیار استفاده کرده است. به همین دلیل شاعری او بیشتر در سوز و فراق هانل است. اما هانل کیست؟ بسیاری معتقد اند همانند سمّو در اشعار مست توکلی هانل هم سمبل شعری سیدهاشمی است. مقصد و منظور سیدهاشمی از هانل چه بوده است؟ اگر به دقت در اشعار سیدهاشمی به جستجو بپردازیم در می یابیم هانل فقط یک سمبل یا اسم یک زن نیست بلکه مراد او از هانل وطن است. اگر هانل زنی بود که سیدهاشمی او را دوست می داشت و مهر و دوستی او اینچنین در شعر او تاثیر گذار بوده است، ما آرزو داریم که در بین ما هزاران هانل دیگر بیاید تا ایچنین سیدهاشمی هایی ظهور کنند و از برکت وجود آنان دامان ادب و فرهنگ ما گسترده تر شود. بزرگترین و شاید ارزشمند ترین اثری که از سید هاشمی به یادگار مانده است بی گمان سیدگنج یا همان لغت نامه او است. اثر که حاصل بیست و شش سال تلاش مداوم و مستمر او بوده است. همه کسانی که از نزدیک به سیدهاشمی آشنایی داشته اند ازعان دارند که بزرگترین آرزو و خواسته او در زندگی این بود که این لغت نامه چاپ شود و او با دستان خود آن را به مردم پیشکش کند. او این سخن را در زمان مرگ هم بیان می دارد که نگرانی من از مرگ این نیست که فرزندانم یتیم می شوند بلکه آنچه مرا آزار می دهد این است که کار من ناتمام مانده است. او از این جهت در زمان مرگ این آرزوی خود را بیان می دارد تا شاید بعد از او کسی این آرزوی او را به حقیقت پیوند دهد. چرا که در زمان سیدهاشمی کسی تلاش برای چاپ لغت نامه نداشته است. این لغت نامه همان چیزی بود که سالها قوم بلوچ انتظار آن را می کشید. در این انتظار کودکان زیادی بزرگ شدند و جوانان زیادی پیر شدند و خیلی های دیگر از زبان و ادب بلوچی جدا شدند. چرا که چاپ و آماده شدن آن متاسفانه هفده سال به طول انجامید.چرا؟ در همه اقوام و زبانهای دنیا کم و بیش لغت نامه ای وجود دارد اما وقتی سید گنج سید هاشمی را می بینیم به جرأت می توانیم بگویم سید گنج نه تنها پایین تر از آنها نیست شاید بهتر هم باشد. در این لغت نامه بیشتر لهجه های بلوچی که در جای جای بلوچستان مورد استفاده قرار می گیرند وجود دارند و معنی آنها به بهترین نحو آمده است. کلماتی که معنی آنها مشکل بوده است متضاد آنها نیز وجود دارد. حتی کلماتی که درک آنها برای خواننده مشکل بوده در قالب مثال و ضرب المثل آورده شده اند تا قابل فهم گردند. سیدهاشمی در میان ما نیست اما امیدواریم با چاپ سیدگنچ روح او آرام گرفته باشد و جای بسی خوشحالی است که امروز تلاش و زحمات او به بار نشسته است. کار او همچون عطر گل در سراسر بلوچستان پیچیده است. ما به روح بزرگ سیدهاشمی درود می فرستیم و به قوم بلوچ و به زبان بلوچی چاپ سیدگنج را شادباش می گویم.

سیّد ظهور شاه هاشمی و نظریه ی او درباره ی زبان و قوم بلوچ
 

*جمشید، فریدون، کیخسر و وکاووس از تو می ترسیدند و محتاج زور و بازوی تو بودند.

*اقوام جهان هر کدام جهانگشایی کرده اند و زمان جهانگشایی قوم تو در زمان کوروش بود.

*شاهنشاهی دو هزار و پانصد ساله ی ایران را که آن قوم غیرتمند و دلیر پایه گذاری کرده است خود گواه راستینی است.

*از زمان کوروش قهرمان تا داریوش سوم قوم تو دویست و سی سال حکومت کرده است.

*اگر تو شگفت زده هستی، تقصیر نداری، زیرا که جهانی شگفت زده است. به سخنانم توجّه کن و شگفت زدگی را رها کن.

*در جهان موجودی به نام دیو سپید و دیو سیاه وجود نداشت تو برای دشمنان چون دیو بودی که جانشان را می گرفتی.

*در تمام جنگ ها دشمن از تو شکست خورده و فرار کرده است و تا به امروز نیز از تو ترسان و هراسان است.

* کوروش از آنِ من است، و از آنِ توست و از آنِ قوم توست به راستی و با اطمینان خاطر او رئیس قوم و برگزیده ی قوم توست.

* مردان دلاور "البا" (البرز) و سوار کارانِ مازندران و گیلان از یک قوم و قبیله اند.

*"هخامنش" و "اهمنش" و "نیک منش" همه دارای یک مفهوم هستند. قوم و قبیله ای بودند نامور خوش نام و نیکوکار.

*تا زمانی که "اهمنش" (هخامنشیان) در ایران بر سر اقتدار بودند. برای بلوچ ها ترس و قدرت نمایی وجود نداشت.

* از بابل گرفته و سند و کابل تا روسیه و سرزمین های مرتفع تو، همیشه از غلاف کشیده ای تو از بیم و ترس خبری داد.

*بعد از کوروش کبیر تا زمان داریوش کبیر مرزهای تو رو به گسترش بود.

*تا زمان داریوش سوم دویست و سی سال گذشته بود که اسکندر مقدونی فاتح دریا ها بود، روی کار آمد.

* او قُلّه های سر به فلک کشیده ی تو و روزگار درخشان تو را در شکم دریاهای سیاه به نیست و نابودی کشاند.

*داریوش درکام توفان های اسکندر قرار گرفت و خیانت افراد خائن نیست و نابود شد.

*قوم و قبیله ای ایرج برای هخامنشیان و کوچ و بلوچ ها از همان اوّل با خیانت و تزویر رفتار کردند.

*با نابودی داریوش که صاحب کتیبه ها و نقش هاست غربیان به قدرت و توان اسکندر پی برده بودند.

* بعد از شکست و نابودی هخامنشیان در ایران زمین هر پادشاهی که روی کار آمد با کینه و عداوت با بلوچ ها رفتار کرد.

*قومی بسیار آگاه، مقاوم، پایدار چون سنگ آسیا او را در مسیر توفان قرار دادند و ظلم و ناروایی بر او روا داشتند.

*روزگاران گذشته، دوران ظلم و ستم سپری شدند. دورانی تازه با دربار ها پدید آمد.

*دوران انوشیروان عادل بود ! که اسمش عادل بود. حامی چه کسی بود؟ و برای چه کسانی خونخوار بود.

*مصمّم شد که من در گیلان و مازندران قوم کوچ و بلوچ را نمی گذارم که خود مختار باشند و قدرت را به دست گیرند.

*برای افراد آگاه و ناآگاه، دوست و دشمن در شهرها، دژها و کوهستان ها جار زد.

*اگر کهتری خود را می پذیرند آن ها را می بخشم، اگر سخت سری و مقاومت کنند آن ها را به قید و بند خواهم کشید.

*در البرز و مناطق مرتفع، قوم بلوچ مانند شیر و پلنگ در کوه ها کمین کرده بودند.

*بلوچ های گیلان برای کمک برادران خود چون دلاورانی قهرمان برای جنگ آماده بودند.

* از یک طرف شاهنشاه (انوشیروان) با فوج و سپاه اش و ازطرف دیگر قوم بلوچ با شمشیر و نیزه و خنجر آماده ی پیکار بودند.

*دلاوران جنگجو در کوه ها جنگیدند و سپاه انوشیروان را درمانده و مستأصل ساختند.

* باران های موسمی و شکست های پیاپی برای زورگویان ترسو چون رعد می خروشیدند.

*(انوشیروان) از مشاوران و بزرگان قوم عاجزانه خواست که من راه گم کرده ام بیایید و مرا راهنمایی کنید.

*بعد از مشورت با بداندیشان، وحشیانه و ددمنشانه از مرزهای انسانی و انسانیت گذشت.

*دریافت که تمام دلاوران بلوچ در میدان نبرد هستند و در خانه هایشان فقط زنان و کودکان تنها مانده اند.

* با لشکری بزرگ، پنهانی و شبانه به سوی خانه و زندگی بلوچ ها یورش بُرد.

*برای دلاوران بلوچ در کوه البرز پیغام فرستاد در خالی که از ترس زهره اش می ترکید.

*(گفت:) یا برای صلح آماده شوید و در برابر شاهنشاه انوشیروان مطیع باشید که یکباره دست از زن و فرزند بشویید.

*بلوچ های نترس و دلاور با شجاعت و تمام توان خود در دشتی سیاه به دشمن حمله بردند.

*با چشمان خود نابودی خویش را مشاهده کردند، زیرا که بداندیشان با بدکرداری به بدکاری پرداختند.

*دشمن به سوی بچّه ها و زنان بی دفاع حمله ور شد و شمشیرهای الماس گون- خود را با خون آنان رنگین ساخت.

*بلوچ های غیرتمند و نترس و چون مارچابک و فرز حاضر به مذاکره شدند.

*انوشیروان با رفتار چون گر از پلید- که برای مردم خود عادل و برای بلوچ ها ددمنش و ددصفت بود- پیروز گشت و بلوچ ها را آواره کرد.

*قبایل زیادی از روی ناتوانی موفق به مهاجرت نشدند، ولی افراد غیرتمند زیادی کوچ کردند و بار سفر بستند و جلای وطن شدند.

*برای بلوچ های آزادمنش و خودمختار، پذیرش قیادت و زیردستی (انوشیروان) پیغام مرگ بود.

*از حملات سبعانه ی (انوشیروان) شهرهای پر امن و مجالس شادی بخش و شور آفرین از رونق افتاد.

*قبایل خودمختار از مازندران به گیلان آمدند و این دلاور مردان خودمختار قیادت (انوشیروان) را نپذیرفتند.

*صبح زود، سران قبایل از گیلان سرسبز و سرزمین دلاور نشان برخاستند و بار سفر بستند.

* بزرگترین جایگاه بلوچ ها، کرمان بزرگ و سواحل نیلگون کارپیلا آن بندر بزرگ شد.

*" کارپیلا " خود همین کوه مبارک است که بعضی به اشتباه و باافتخار به آن کربلا می گویند.

*"کرپیلا" و کرمان مرزهای غربی تو هستند و تا شیراز بزرگ مرز تو ادامه دارد.

* کریم خان زند را ستایش می کنم که سی سال مردانه و بدون جنگ نبرد بر پارس و ایران حکمرانی کرد.

*روزگار گذشت و دوران جدید انسان های جانور صفت شروع شد، این ستمگران سرزمین بلوچستان را غارت و چپاول کردند.

* پهلوان عرب و قاجاریان کینه جو برای نابودی تو متحد و هم پیمان شدند.

*دوباره ابرهای ظلم و ستم بر سر بلوچ ها باریدن گرفت و بلوچ ها از "کرمان" و " کارپیلا " بار و بنه ی خود را بستند و عقب نشینی کردند.

*از "کرپیلا" تا سیستان که میان بمپور قرار دارد این آخرین و بزرگترین هجرت قوم بلوچ بود.

* بمپور که بدون بحث از آنِ خود بلوچ ها بود، سیستان و خوارزم را نیز بلوچ ها اقامتگاه خود قرار داد.

*می گویند : این آخرین هجرت بود که میر جلال خان به مکران چون گلستان به آسانی روی آورد.

*از نسل میر جلال خان و از سران و بزرگان قوم بلوچ بهترین و شایسته ترین فرد میر شیهک بود.

*بعد از شیهک نام و آوازه ی چاکر در سرزمین ها افتاد که صاحب اسب های رهوار و قلعه های سیبی و کلات بود.

*هیچ کس نمی داند که رند کیست؟ هر کس با قدرت نمایی به توضیح و تشریح درباره ی او می پردازد.

*مورخان و تاریخ نویسان ایرانی میر چاکر رند را از طایفه ی زند می دانند.

*به راستی که از قبیله ی کریم خان زند است. میر چاکر پسر شیهک حامی و پشتیبان اوست.

*در سرزمین  مکران و درون آن از قبایل دیگر نیز سرداران بزرگی بودند.

*به عنوان مثال میر چاکر فاتح، با شمشیر نفس گیرش و گهرام پیشوای فاتحان نیز از لاشار بودند.

* در این زمان و بعد از این احوال و سرگذشت (قوم بلوچ) در کتب تواریخ چیزی دیگر و در زبان ها چیزی دیگر است.

*راست چیست؟ دروغ چیست؟ عقیده و باور چیست؟ برای مردم و محققان تلاش زیادی لازم است تا به راست و حقیقت برسند.

*در کتب اخیر تاریخ، تاریخ نگاران کتب خود را از سخنان واهی و بی ارزش انباشته اند.

*به هوش باش ! و توجّه کن، این سخنی بی پایه و بی وزن نیست.

*چه کسی از ما جلو تر است و از ما دلیرتر بوده است و چه کسی از پذیرش این حقیقت سر باز می زند، تو خود اوضاع و احوال را به سنج و قیاس کن.

*بهانه برای قدرتمند و ناتوانی فراوان است. ناتوانی و زورگویی چه کسی امان تو را بریده است.

*امروزه جایگاه قوم تو و سرآغاز تاریخ تو چون میراثی ناتمام است و کارداران نیز افرادی خود فروخته اند.

.................................................................

{ (١) - بلوچی زبان و ادب کی تاریخ، سیّد ظهور شاه هاشمی، سیّد آکادمی کراچی، چاپ اول ١٩٨٦ ، ص ١٦٦ تا ٢٣٩

 

سلام کودکی گره خورده

سرد چنان درد خماری

خمیازه هایی در ترانه های لنگستون هیوز

به چپ چپ

سر کوچه

یک بست

یک بسته

سیگار اشنو

بازهم رو راست نیستی لیلی

دیشب کجا مجنون را جا گذاشتی

با بطری عرق سگی ،سرگرم

عرق کردم سرا پا گوش

فصل خمیازه خزعبلات پای منقل

مجنون شیشه عمرش می کشد مست

من اینجا باله می رقصم بیدرد ، مرفه تر خرناس که می کشی

کودکی ام را به باد فراموشی می سپارم در اشعار کهنه امیلی

دیروز بهتر بود اگر نان و چای بود و قصه های مادرم

امروز ژامبون برادرم

افاده گا می کند و رژ و ریمل و

چسب مو

من امروز گم می شوم