دوران كودكي او در روستا و آزادانه دردل طبيعت به مكاشفه محيط و بازي گذشت. او در نوجواني متوجه علاقه وگراسيش خود به موسيقي وشعر شد..شعرها وملودي ها را به خاطر ميسپرد و ميخواند.
به زودي اطرافيان متوجه توانايي و ظرفيتهاي هنري او شده و صداو آوازش به شدت مورداستقبال همگان قرار گرفت. او پس ازآن بااعتماد به نفس وانگيزهي بيشتر شعر وموسيقي را دنبال كرد. جواني باهوش با حافظه اي سرشار.اشعار را به خاطر مي سپرد، آهنگ ها را تمرين مي كرد وشعر مي سرود.او در زندگي هنري اش باخوانندگان، نوازندگان وشاعران زيادي آشنا شدو همكاري كرد. آموخت و آموزش داد. راهي كه اورا به يكي از خوانندگان و موسيقي شناسان بزرگ بلوچ بدل كرد.
كمال خان بااينكه مدرسه نرفته ولي، خواندن مي داند و همين طور مينويسد. برخي از اشعار خودش وديگران را در دفترهايش نوشته، خط خوانايي دارد و هميشه كاغذ و قلم در جيبش است. حافظه خوبي دارد و شعرهاي بسياري را حفظ است. ولي واقعيت اين است كه سرور عميق شاعرانه و خلاق كمال خان همه نيروهاي وجودش را در مسير هنرش قرار داده است.
او بدون چند پارگي در هنرش غرق شده، حافظهاش، هشياري وارادهاش همه وهمه و يك صدا در يك جهت آزاد شدهاند. يك چند صدايي يك پارچه و رسا، هنر كمال خان چنين است.
سبك خوانندگي كمال خان پهلواني است كه از اصيلترين و قديميترين گونههاي موسيقي بلوچي است كه در بلوچستان رواج داشته و اعتبار و ارزش بسياري در نزد بلوچها دارد.
كمال خان از محبوبيت و معروفيت زيادي در بلوچستان برخوردار است، تا آنجا كه برخي از موسيقيدوستان خود را مريد كمال خان ميدانند. در بيشتر خانهها آثاري ازاجراهاي استاد وجود دارد.
در همايشي كه به مناسبت بزر گداشت او كرفته شده بود گفت:
وي در خصوص مولاكمال خان هوت افزود: ما از هنرمندان ارزشمندي چون مولا كمال خان هوت غفلت كردهايم و نقش بيبديل آنها را در شكوفايي فرهنگ اين سرزمين فراموش كردهايم. ناديده گرفتن نقش مهم مولا كمال خانها محروم كردن موسيقي و فرهنگ ايراني از سرچشمه آنهاست. من معتقدم كه هيچگاه نبايد ايران را تنها معادل فرهنگ اين و يا آن گروه در نظر گرفت. آنچه به اين مجموعه زيبايي و غنا ميبخشد تنوع بينظير و بيمانند اين سرزمين است كه بيشك تنوع موسيقي اقوام يكي از آنهاست.
وي ادامه داد: من به عنوان كسي كه سالها زندگي خويش را در عرصه فرهنگ گذراندهام نميتوانم از اين غفلتها بيمناك نباشم. كافي است نگاهي به نقاط مختلف كشور بياندازيم تا دريابيم كه تنوع لباس، تنوع زبان و تنوع موسيقي و آداب و رسوم مانند آن در حال از دست رفتن است.
استاد آواز ايران در ادامه بيان داشت: كاش دستگاههاي مختلف فرهنگي كه بودجههاي بسيار در اختيار دارند اين ميراث فرهنگي را به عهده بگيرند تا از اين طريق فرزندان ما با فرهنگ متنوع ايران زمين بيش از پيش آشنا شوند.
شجريان در پايان صحبتهاي خود گفت: از همين جا از تمام نهادهايي كه قدرت و توان مالي براي پرداختن به اين امر مهم را دارند تقاضا ميكنم تا دير نشده فكري براي ماندگاري اين آثار كهن بكنند.
سلام کودکی گره خورده
سرد چنان درد خماری
خمیازه هایی در ترانه های لنگستون هیوز
به چپ چپ
سر کوچه
یک بست
یک بسته
سیگار اشنو
بازهم رو راست نیستی لیلی
دیشب کجا مجنون را جا گذاشتی
با بطری عرق سگی ،سرگرم
عرق کردم سرا پا گوش
فصل خمیازه خزعبلات پای منقل
مجنون شیشه عمرش می کشد مست
من اینجا باله می رقصم بیدرد ، مرفه تر خرناس که می کشی
کودکی ام را به باد فراموشی می سپارم در اشعار کهنه امیلی
دیروز بهتر بود اگر نان و چای بود و قصه های مادرم
امروز ژامبون برادرم
افاده گا می کند و رژ و ریمل و
چسب مو
من امروز گم می شوم